دوستان عزیز سلام،
لطفا توجه بفرمایید این وبلاگ جهت پاسخ به سوال های شما دوستان عزیز نیست. لطفا به آدرس کبوتر ایرانی در کانادا iranianpigeonsincanada.blogsky.com مراجعه کنید. این وبلاگ فقط به جهت مطالعه مطالب ومقالات قدیمی فعال است.
باتشکر، حمید ضیا
|
||
+
نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 13:33 توسط حمید
|
|
با سلام دوستان عزیز به علت اختلال بوجود آمده در وبلاگ کبوتر ایرانی در کانادا توسط مدیریت بلاگفا، آدرس جدید وبلاگ را به اطلاع همه میرسانم. محتویات این وبلاگ بصورت فعال باقی خواهد ماند. مقاله اصلاح نژاد و ارتقا ژنتیکی آماده خواندن توسط دوستان میباشد. تشکّر از بازدید شما. حمید iranianpigeonsincanada.blogsky.com |
||
+
نوشته شده در جمعه سی ام دی ۱۳۹۰ساعت 2:1 توسط حمید
|
|
با سلام به خدمت دوستان گرامی، آقای مجید ز. زحمت کشیدند و متنی را در پاسخ به دوست خوبمون امیر عزیز تهیه کردند که بخاطر اهمیت آن تصمیم گرفتم که این مطلب را در صفحه اصلی پست کنم. امیدوارم که مورد توجه تان قرار بگیرد. بزودی ادامه مبحث علمی همخون جفت کردن را تمام و پست میکنم.
دوستان عزیز در ضمن بدلیل نامعلومی قسمت نظرات تمامی مطالب من از کار افتاده. کسی میدونه چرا؟ دوستان اگر نظری دارید میتونید به این آدرس به من ایمیل کنید.
در پیامهای یادداشت قبلی، پیامگذاری به نام امیر پرسشی طرح کردهاند که به همراه پاسخ به آن، در زیر ملاحظه میفرمایید: «سلام آقا حمید . میشه در مورد پس کبوتر هم توضیح بدید ؟ در وبلاگ کبوتر شمیران گفته شده که کبوتر باید پسش خوب باشه . یعنی چی ؟ مگه کبوتر با پسش میپره ؟ ممنونم.» تا آنجا که بضاعت ناچیز من اجازه میدهد، به حضورتان عارضم که اینجور باورها پایهی علمی ندارد و با استانداردهای تثبیتشدهی کبوتر پرشی (مثل تیپلر یا پاکستانی) نمیخواند و کلاً در حد تجربهی شخصی و باورهای شفاهی در بین کبوتربازان رواج پیدا کرده است. البته مخالف چنین باورهایی هم نیستم، ولی به هر حال نمیتوان به آن ها لقب "عملی" داد و این تجربهها را بیکموکاست پیروی کرد. یکی از ارکان نگاه علمی، "مقایسهی تطبیقی" است. برای مثال، شما اگر نمونهی تیپلر انگلیسی را در نظر بگیرید، کبوتری است با دم و بالهای بهمراتب کوتاهتر از کبوتر ایرانی، سری بسیار کوچکتر، پاهایی کوتاهتر، سینهای جمعوجور تر و کلاً مشخصاتی دارد که با توصیفات بعضی از کبوترداران از ظاهر ایدهآل کبوتر پرشی ابداً نمیخواند. برای شما تصویری میگذارم از کبوتران قبلی خودم (تیپلر) تا خود مقایسه کنید. از لحاظ ظاهر، این کبوتر اگر در سئله باشد کسی به آن نگاه هم نمیکند، اما جوجهی سه-چهار پری که بود، بالای شش ساعت پریده:
شما به نمونهی دیگر کبوتر پرشی که کبوتر پاکستانی است اگر دقت کنید، خواهید دید که سر، کمری نازک و بدنی کشیده دارد و باز با تعریف رایج از کبوتر ایدهآل از نگاه ایرانیان نمیخواند. برای نمونه:
http://kabootarbaaz1.blogspot.com/2011/02/latest-dab-waley-pigeons-pictures.html
هر نژاد کبوتر مشخصههای خاص به خودش را دارد که نمیشود آنرا به دیگر نژادها تعمیم دارد. برای تعیین استاندارد دقیق برای هر گونه از کبوتر، بایستی برای هر مشخصه که ذکر میکنیم (مثلاً اندازه پا یا عرض کمر)، دلیلی محکم و پایه از آناتومی و فیزیک آن ارائه دهیم که درصد بالایی از کبوتران را شامل بشود و عمومیت داشته باشد تا آن ایده، تثبیت بشود. با این توضیح، وقتی ما کبوترانی داریم که باریک هستند و ساعت قابل قبول میآورند و در سمت دیگر کبوترانی با پس پهن و سینهی فراخ هم داریم که باز ساعت قابل قبول میآورند، با وجود این تناقض چطور میتوانیم به ظاهری استاندارد از کبوتر پرشی ایرانی برسیم؟
گرفتاری عمدهی ما تکثیر بدون اصول و بیرویه کبوتر ایرانی در همهی این سالها بوده است. این تکثیرها هم طیف رنگ کبوتر را ضعیف کرده، هم اصالت پروازی آنرا و هم خصوصیات ظاهری و اخلاقیاش را. شما بهندرت در بام کبوتربازان پاکستانی یا تیپلربازهای انگلیسی کبوتران بند یا تیزه بلند میبینید، اما در تهران کمتر گنجهای هست که کبوتر بند یا گرفتار ژنتیکی و سایز بیش از حد بزرگ نداشته باشد. ما هنوز نمیدانیم که کبوتر بازیدار بهتر است یا بیبازی! این خودش بیدقتی ما را میرساند که یک ژن معیوب را در بین دیگر کبوتران پخش میکنیم به جای اینکه ایرادهای کبوتر را در نسلهای بعدی اصلاح کنیم، چون بستر فرهنگی و پایهی علمی مشخصی در کبوتربازی ایرانی وجود ندارد و اصول کاربردی با استانداردهای جهانی در آن جا نیافتاده است. بد نیست بدانیم بعضی از کبوترهای پاکستانی یا حتا تیپلر انگلیسی اصالتاً بازیدار هستند، اما در طول سالها، ایننوع کبوتران را از گردونهی تکثیر خارج کردهاند تا به هر چه یکدستتر شدن نژاد کبوترشان (چه در ظاهر و چه در پرش) کمک کرده باشند. ما اما چه کردهایم؟ به بهانهی اینکه فلان کبوتر تیزهبلند جوجهاش چند ساعتی میپرد، ژن معیوب آنرا در گلهی کبوتران خود زنده نگه داشتهایم، بیآنکه به عواقب کار خود توجهی داشته باشیم!
حضور کلوپهای فعال کبوتر در پاکستان و رواج نگهداری و تکثیر اصولی و علمی کبوتر از سالهای دور به این سمت باعث شده که در حدی وسیع، این نژاد از کبوتر اصلاح بشود و به استاندارهای مشخصی برسد. برای همین است که تشابهات در بین کبوتران پاکستانی به مراتب بیشتر و پررنگتر از شباهتها بین کبوتران ایرانی است.
اکنون که بحث ظاهر کبوتر شد بد نیست مثالی بیاورم تا مسئله بهتر جا بیافتد: همهمان دوندههای سرعت را دیدهایم. ورزشکاران با بدنی تسمهخورده و سراسر ماهیچهای و تقریباً درشتاندام. اما از آنسو، دوندههای استقامت را داریم که لاغری مفرط و ظاهر نحیفشان آدم را یاد قحطیزدگان میاندازد! اما جالب اینجاست که همین شرایط بدنی آنها را قادر ساخته که مسافتهای بسیار طولانی را بدون خستگی بدوند. دوچرخهسواران استقامت که در مسابقات قارهای مثل دور اروپا شرکت میکنند نیز انسانهایی هستند کوچکاندام و بسیار سبکوزن. این یک قاعده است که مسابقهای طولانی و ممتد نیازمند بدنی ساخته اما سبک و مناسب آن ورزش است. حال این منطق را با مقولهی کبوتر بسنجید و ببینید به چه نتیجهای میرسید؟ همین روش را پاکستانیها و تیپلربازهای انگلیسی، ایرلندی و کانادایی بهکار بردهاند و توانستهاند نتیجهای بیمثال بگیرند که هماکنون در رکوردهای این کبوتران در دسترس است. در این موارد، به همت حمید عزیز، مطالب دیگری نیز به رشتهی تحریر درخواهد آمد تا با گفتوگوی جمعی، همهمان از هم بیاموزیم. موفق باشید مجید ز. |
||
+
نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۰ساعت 4:52 توسط حمید
|
|